سرمایه گذاری خارجی و اهمیت آن برای سرمایه گذاران(بخش دوم)

راهنمای مطالعه
سرمایهگذاران در خصوص سرمایه گذاری باید بیش از هر زمان دیگری نسبت به مفهوم جهانی آن توجه کنند. اگرچه در سالهای قبل توجه چندان زیادی به سرمایهگذاری خارجی نمیشد، ولی امروز با تشکیل بازارهای جهانی و ایجاد فرصت سرمایهگذاری، سرمایهگذاران خودشان را محدود به بازارهای داخلی نمی کنند. وقتی که شما می توانید از طریق سرمایه گذاری خارجی بازده خود را افزایش دهید، چرا باید محدود به فرصت های داخلی کشور شوید؟
سرمایه گذاری در بازارهای خارجی
بازارهای خارجی به سرعت پیشرفت میکنند. برای مثال بازار ژاپنیها یکی از سه بازار سهام بزرگ در جهان است که با توجه به قیمت سهام و حجم معاملات، دارای درجات مختلفی است. بازار اروپای غربی از وسعت زیادی برخوردار بوده و راه حل های مختلفی را به سرمایهگذاران ارائه میکند. بازارهای بزرگ آسیایی مانند بازارهای سنگاپور ،کره، مالزی و تایلند نیز به سرعت شکل گرفته اند. در این میان کشورهای آمریکای جنوبی نیز از توانایی بالایی برخوردار شدند، به طوری که در سال ۱۹۹۰ برخی از سهام بازار مکزیک به صورت معمولی در میان سرمایه گذاران آمریکایی مورد معامله قرار میگرفت.
جایگاه سرمایه گذاری خارجی
حال این سوال مطرح میشود که چرا سرمایهگذاران به سرمایهگذاری خارجی روی میآورند؟ سه پاسخ برای این سوال وجود دارد:
اولاً برای اینکه درآمد حاصل از این سرمایه گذاری ها بالاست. شرکت کوکاکولا نمونهای از این موارد است که سود زیادی را در مناطق مختلف جهان کسب کرده است.
دوم اینکه نرخ بازده اوراق بهادار خارجی بیشتر از بازارهای داخلی است. بنابراین سرمایهگذاران از طریق سرمایه گذاری خارجی میتوانند به نرخ بازدهی بیشتری دست پیدا کنند.
سوم اینکه سرمایهگذاران از طریق سرمایهگذاری در اوراق بهادار در کشورهای خارجی باعث تنوع سهام خود و کاهش ریسک سرمایهگذاری خود می شوند. برای مثال وقتی بازار سهام داخلی ضعیف عمل می کند، سرمایهگذاران میتوانند از طریق تشکیل پرتفوی در بازار سهام خارجی شرکت کنند و عملکرد ضعیف بازار سهام داخلی را جبران نمایند که از طریق تشکیل پرتفوی گسترده تر و ایجاد تنوع صورت می گیرد.
نکته اصلی اینجا است که اگر ایجاد تنوع در سهام داخلی باعث کاهش ریسک شود، پس ایجاد تنوع با استفاده از سرمایهگذاری خارجی در سهام خارجی باعث کاهش بیشتر ریسک خواهد شد.
سرمایهگذاران فردی در مقابل سرمایهگذاران نهادی و موسسات سرمایه گذاری
به عبارت زیر که از یکی از مجلات عمومی مربوط به”بازار های سرمایه” گرفته شده است توجه کنید:
امروزه حجم معاملات شرکت وال استریت از حجم بزرگی برخوردار است. در این شرایط سرمایهگذاران کوچک چگونه قادر به رقابت با آنها خواهند شد؟ یکی از مهمترین موارد این است که این شرکتهای بزرگ به اطلاعات دسترسی دارند در حالی که سرمایهگذاران کوچک از این وضعیت برخوردار نیستند.
گروه های سرمایه گذاری
سرمایهگذاران از دو گروه وسیع تشکیل میشوند:
سرمایهگذاران فردی
سرمایه گذاران انفرادی به صورت غیر مستقیم از موسسات سرمایه گذاری نفع میبرند. برای اینکه این افراد به صورت غیر مستقیم از پرتفوی این موسسات منتفع می شوند و یا آنها را خریداری میکنند. سرمایهگذاران انفرادی فقط به صورت روزانه با این موسسات رقابت می کنند. هر کدام از این سرمایهگذاران سعی میکنند در معاملات خود تصمیمات آگاهانه ای را در خصوص اوراق بهادار اتخاذ کنند.
آیا سرمایهگذاران انفرادی می توانند به رقابت منصفانه با موسسات امیدوار باشند و چگونه پرتفوی های موسسات بزرگ بر فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاران انفرادی تاثیر میگذارند؟ موسسات سرمایه گذاری واقعاً سرمایهگذاران حرفهای هستند که منابع گستردهای زیر نظر آنها است با در نظر گرفتن این شرایط آیا سرمایهگذاران متوسط شانس موفقیت در بازار را دارند؟ پاسخ این سوال مثبت است. این در حالی وجود دارد که ممکن است این سرمایه گذاران انتظار داشته باشند با توجه به میزان ریسک پذیری خود بازده کسب کنند.
به طور متوسط عملکرد سرمایهگذاران انفرادی به خوبی عملکرد موسسات سرمایه گذاری است، برای اینکه بازارها اغلب از کارایی برخوردار بوده و قیمت آنها منصفانه تعیین شده است. برخی از سرمایهگذاران انفرادی حتی بهتر از موسسات سرمایه گذاری عمل میکنند. معمولاً بازده سرمایه گذارانی که به صورت آگاهانه و هوشیارانه سرمایهگذاری میکنند بیشتر از بازدهی سرمایه گذاران است که به نرخهای باز ثابت و پایین راضی هستند. این بخش در بازار به کارایی بازار مربوط میشود.
موسسات سرمایه گذاری
موسسات سرمایه گذاری شامل بانکها، صندوق بازنشستگی، صندوق سرمایهگذاری، شرکتهای بیمه و غیره هستند. میزان حجم پولی که توسط این موسسات مدیریت می شود در حجم خیلی بالایی است.
کارایی بازار
کارایی بازار یکی از مفاهیم مهم مربوط به فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاری خارجی است. این مفهوم به معنای کارایی بازار اوراق بهادار و به ویژه بازار سهام است. در یک بازار کارا قیمت اوراق بهادار جدا از ارزش اقتصادی نیست که سرمایهگذاران برای آن محاسبه می کنند.
مقیاس اندازه گیری ارزش اقتصادی اوراق بهادار
ارزش اقتصادی اوراق بهادار از طریق انتظارات سرمایه گذاران نسبت به بازده، ریسک و عدم اطمینان تعیین میشود. اگر قیمت بازار اوراق بهادار از ارزش اقتصادی برآوردی انحراف داشته باشد، در این صورت سرمایهگذاری میکند و این دو ارزش را با هم سازگار کند. بنابراین وقتی که اطلاعات جدیدی وارد یک بازار کارا میشود، باعث میشود در ارزش اقتصادی برآورد شده اوراق بهادار اصلاحاتی به وجود بیاید و قیمت آن مطابق با اطلاعات ارائه شده تعیین شود. به عبارت دیگر قیمت اوراق بهادار به صورت کارا تعیین میشود. واضح است که کارا بودن بازار سهام مفاهیم مهمی برای سرمایهگذاران دارد.
تاثیر کارایی بازار بر نگرش افراد
در واقع فرضیه کارایی بازار بر نحوه نگرش فرد بر فرآیند سرمایهگذاری خارجی و نحوه تصمیمات سرمایه گذاری تاثیر میگذارد. البته اگر کسی کاملاً بر این عقیده باشد ممکن است منفعلانه عمل کند، برای این که احتمال دارد این شخص اوراق بهادار با ارزش را با قیمت پایین پیدا کند و از فاصله قیمتی آن منتفع شود. در صورتی که فرضیه کارایی بازار صحت داشته باشد، این سرمایهگذار سعی میکند هزینههای انتقال، مالیات، زمان و منابعی که صرف تجزیه و تحلیل اوراق بهادار میکنند را کاهش دهند.
در نقطه مقابل، سرمایهگذارانی که به مفهوم فرضیه کارایی بازار اعتقاد ندارند، به دنبال اوراق بهادار با ارزش و قیمت پایین بوده و معتقدند که آنها میتوانند این چنین اوراق بهادار را شناسایی کنند و از فاصله قیمتی آن منتفع شوند. این سرمایهگذاران هزینه های تحقیقاتی از نظر مالی و زمانی و همچنین هزینههای انتقالی زیادی را صرف می کنند و در عین حال معتقدند که حاشیه سودی که به دست میآورند، بیشتر از حاشیه هزینهای صرف شده می باشد.
در پایان می توان گفت سرمایهگذاران تا آنجایی که میتوانند باید نسبت به محیط واقعی سرمایهگذاری خارجی امروزی اطلاعات کسب کنند تا بتوانند تصمیمات بهتری انتخاب نمایند. تنها با فرایند سرمایهگذاری و مسائل مربوط به بازارهای کار است که میتوان نسبت به کارا بودن بازار اظهار نظر کرد.
