مارکسیسم چیست؟ احیای مارکسیسم، سرکوب سرمایه داری و تشدید فقر

چندین بار اتفاق افتاده است که شاهد تخریب باورهای سرمایه داری و افراد سرمایه دار در جامعه ایران باشید؟ تا به حال چندین بار شاهد ساخت فیلم و سریال هایی بوده اید که شخصیت های منفی از دهک های بالای درآمدی به شمار میروند و از رفاه خوبی برخوردارند و بالعکس شخصیت های مثبت همیشه در یک زندگی متوسط رو به پایین سیر میکنند؟ این ذهنیت مارکسیستی از کجا نشأت میگیرد و چه آسیبهایی به بدنه اقتصادی و اجتماعی یک جامعه میزند؟ مارکسیسم چیست که اینگونه منجر به از بین بردن بدنهی سرمایه داری در تعدادی از کشورها گردیده است؟
مارکسیسم چیست؟
مارکسیسم یک سیستم اقتصادی و اجتماعی است که بر پایه تئوریهای اقتصادی و سیاسی کارل مارکس و فردریش انگلس بنا شده است. دایرةالمعارف انکارتا به تلخیص در مورد این مکتب مینویسد: «تئوریای که بر مبنای آن، تضاد طبقاتی، عامل اصلی ایجاد تغییرات اجتماعی در جوامع غربی فرض میشود».
در واقع مارکسیسم، نقطه مقابل سرمایهداری است که در همین دایرةالمعارف اینگونه تعریف میشود: «نظامی اقتصادی مبتنی بر مالکیت خصوصی نهادههای تولید و توزیع کالا که مشخصه آن وجود یک بازار آزاد رقابتی است که با انگیزه سود بیشتر هدایت میشود.»
مارکس، حتی 150 سال پس از مرگ، چهرهای جنجالبرانگیز و محل مناقشه در دنیاست. تمام نیمه اول قرن بیستم تحت سیطره او و با انتقاد بیامان او از سرمایهداری و وعدههایی مبنی بر ناگزیر بودن انقلابی سوسیالیستی در سراسر جهان گذشت. انقلاب بلشویکی در روسیه و گسترش کمونیسم در اروپای شرقی، تحقق رویای مارکس مبنی بر انقلابی جهانی را نهتنها امکانپذیر، که در دسترس نشان میداد.
از بین رفتن طبقات و دهکهای اقتصادی، منجر به وقوع فاجعهای میگردد که سرمایه گذاری های خصوصی را به حداقل ممکن رسانده و اندازه دولت را بزرگ و بزرگتر میکند. درواقع با تخریب سرمایهداری ، ملت به بدنه دولت اجازه بزرگتر شدن میدهد و این اتفاق تا زمانی ادامه مییابد که اختیارات ملتها به حداقل ممکن برسد.
دولت های حداکثری با اختیارات زیاد در بستر یک حکمروایی فاسد میتوانند آنچنان دهکهای اجتماعی و اقتصادی را جابه جا کرده، تعداد آنها را کم و زیاد کنند و مردم را در مقابل هم قرار دهند که همواره عامل فساد و رانت تنها و تنها قشر سرمایه دار کشور دیده شوند!
طبقات اجتماعی لازمه بقای یک جامعهاند، اما آنچه که به عنوان آفت جوامع شناخته شده است، شکاف بسیار زیاد بین این طبقات است که خود منجر به ویرانی یک سیستم میشود.
نفرت از سرمایه داری
فشار روانی حاصل از نفرت از سرمایه داری، نتیجه مارکسیسم و تفکر توده بوده و هست. این تفکر دهکهای بالاتر را وادار به پنهان کردن سرمایه خواهد کرد و در بهترین حالت، سرمایه موجود، صرف سرمایهگذاری داخلی و خصوصی نخواهد شد، چرا که شکاف اجتماعی ایجادشده بین دهکهای متفاوت اقتصادی، منجر به ایجاد فضایی سمی گردیده است که افراد جامعه به دنبال احقاق حقوق از دست رفته، با یکدیگر به ستیز میپردازند.
همین امر مانع رشد و توسعه اقتصادی کشورها، عدم پویایی و تحرک صاحبان مشاغل و کارآفرینان، سرکوب ایدههای جدید و خلاقانه، تعارض منفی طبقات اجتماعی، بزرگتر شدن دایره فساد و رانت در حاکمیت و در نهایت گسترش فقر خواهد شد.
ایده آرمانگرایانه ی مارکس، نه تنها منجر به ایجاد یک جامعه مرفه و مطلوب برای همهی مردم کشور نخواهد شد، بلکه بسیاری از موقعیتهای درخشان را در قالب عنوان «عدالت اجتماعی و اقتصادی» نابود خواهد کرد.
نابود کردن سرمایه داری و احیای کمونیسم در یک جامعه فاسد روبه ویرانی، راه حل برقراری عدالت، رفاه و آبادانی نیست، بلکه ایجاد یک بازار آزاد، تغییر نوع نگاه به مفهوم سرمایهداری و به حداقل رساندن اختیارات دولت ها میتواند باعث کاهش رانت و فساد و شکوفایی اقتصادی و اجتماعی گردد.
در آخر لازم به ذکر است پدیده نه چندان نو ظهور «آقازاده» پروری حاصل فساد لجامگسیخته جامعه است نه نتیجهی دیدگاه سرمایهداری!
